۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

جاذبه های گردشگری - تاريخی شیراز - 2



پاسارگاد
پاسارگاد در 70 کیلومتری شیراز در دشت مرغاب قرار دارد .پاسارگاد نخستین پایتخت امپراتوری هخامنشی بود .این شهر توسط کوروش کبیر ساخته شد و تا اواخر حکومت هخامنشیان تاج گذاری پادشاهان این سلسله در این شهر انجام می شد.از مهمترین آثا رپاسارگاد مقبره کوروش ، کاخ ها و زندان سلیمان است این اثر ازبناهای ثبت شده در فهرست میراث جهانی به شمار می آید.
تخت جمشید
تخت جمشید پایتخت اولین امپراتوری جهانی یعنی هخامنشیان در ایران است .کار ساخت پارسه در زمان داریوش بزرگ ( 520 ق.م) آغاز شد و به وسیله دیگر شاهان هخامنشی کامل شد .از مهمترین قسمت ها ی تخت جمشید دروازه ملل ، کاخ آپادانا ، کاخ صد ستون ، کاخ تچر ، کاخ هدیش و خزانه است .این اثر بی نظیر امروزه درفهرست آثار جهانی قرار دارد .
نقش پیروزی
اين نقش برجسته يادبود نبرد و پيروزي اردشير بنيان گذار سلسله ساساني(سده 2م) بر آخرين پادشاه اشكاني (اردوان 5) است كه بر فراز صخره‌اي در سمت راست رودخانه فيروزآباد حجاري شده است. اين اثر اولين نقش برجسته ساساني و بزرگترين نقش برجسته ايران است.
نقش برجسته بهرام(سراب بهرام)
اين اثر در 9كيلومتري نورآباد فارس قرار دارد. در اين نقش، بهرام دوم(سده 5 ميلادي) در وسط و بزرگان ساساني در اطراف او ايستاده اند. اين نقش برجسته 85/3 متر طول و 8/2 متر ارتفاع دارد.
بقعه شيخ يوسف سروستاني
اين بقعه در مركز شهر سروستان واقع شده و مشتمل بر دو چهارطاقي و ستون هاي سنگي است. اين بنا دو بقعه دارد كه متعلق به مقبره شيخ يوسف سروستاني به تاريخ 680ه.ق/1262م و محمدبن حسن علي البيضاوي به تاريخ 710ه.ق/1292م است.
قلعه دختر
در فاصله 6كيلومتري شهر كنوني فيروزآباد، آثار قلعه‌اي بزرگ از سنگ و ساروج است كه بر فراز كوهي ساخته شده و داراي تزئينات گچ بري در داخل بنا مي باشد.
ساختمان بناي اين قلعه مربوط به اردشير اول بنيانگذار سلسله ساساني(سده 3م) مي باشد.
كاخ سروستان
كاخ سروستان در 9كيلومتري جنوب شرقي شهر سروستان واقع شده است. اين بنا مربوط به دوره حكومت ساسانيان(سده 4م.) است. بنا شامل يك ايوان مركزي و دو ايوان كوچكتر، تالار اصلي و ... است. برخي آنرا يك كاخ شكار مي دانند.
كاخ فيروزآباد(كاخ اردشير)
اين بناي باستاني در شمال غربي فيروزآباد واقع شده است. مصالح اين كاخ ساروج و سنگ لاشه مي باشد كه با روكشي از گچ پوشيده شده است.
بناي اين كاخ مربوط به اردشير اول بنيانگذار سلسله ساساني (سده 3م) است.
به علت قرار گرفتن اين كاخ در كنار چشمه «قمپ آتشكده» آن را آتشكده فیروزآباد نيز مي نامند.
نقش رستم
مجموعه نقش رستم در 5/2كيلومتري تخت جمشيد واقع شده و شامل آرامگاه‌هاي پادشاهي هخامنشي(خشايارشا، داريوش اول، داريوش دوم و اردشيراول)(سده 5ق.م) و نقش برجسته هاي دوره ساساني (سده6م) است. بناي مذهبي كعبه زرتشت كه احتمالاً آتشكده دوره هخامنشي مي باشد نیز در این محوطه وجود دارد.
عمارت نصيرالملك
مجموعه بناهاي «نصيرالملك»‌ شامل مسجد، منزل، حمام، آب انبار و ... در شهر شيراز واقع شده است. اين بنا مربوط به «حاجي ميرزا حسن علي خان نصيرالملك» حاكم فارس در زمان قاجار(سده 13ه.ق/ سده 19م‌) است.
گچ‌كاري و آيينه‌كاري عمده ترين تزئينات بنا را تشكيل مي دهند.
ارگ کریمخانی
بناي ارگ در سال 1180ه.ق /1760م توسط كريمخان زند ساخته شده است. بلندي ديوار آجري اين ارگ، 12 متر و بلنداي چهار برج آجري آن 15 متر است كه با نقش هاي ساده و زيبا تزئين شده است.
فضاي داخلي اتاقهاي ارگ با نقوش اسليمي، ترنج، گل و مرغ با رنگ هاي مختلف و آب طلا نقاشي شده است. اين بنا در شهر شيراز قرار دارد.
آتشكده پاسارگاد
در فاصله 1500 متری از كاخ اختصاصی كوروش , در قسمت شرقی دشت مرغاب دو تخته سنگ بزرگ سفید در مجاورت تپه كوتاه خاكی به فاسله 9 كیلومتر از یكدیگر قرار گرفته اند .این دو تخته سنگ را آتشگاه یا قربانگاه پاسارگاد می دانند.
آرامگاه شاه شجاع
شاه شجاع یکی از بزرگترین و شجاع ترین پادشاهان آل مظفر بوده است که در قرن هفتم چشم از جهان فرومی بندد و چون بعد از وی اختلاف بین جانشینان بوجود میاید وی را در محلی ساده و بدون هیچ تشریفاتی دفن می کنند ودر زمان زندیه فردی به نام میرزا محمد خان کرمانی که از نوادگان شاه شجاع بود با اجازه کریم خان زند در سال 1191 هجری قمری سنگ بزرگی بر قبر وی نهاد و باغچه ای در اطراف آن احداث کرد و این سنگ تاکنون باقی مانده است.آرامگاه دارای 4 ستون مورب است که گنبدی در بالای آن قرار دارد . سطح بیرونی گنبد به وسیله کاشی های تک رنگ نیلوفری تزئین شده است و در سطح داخلی گنبد با کاشی های هفت رنگ تصاویر گل و بوته ایجاد کرده و در چهار قسمت داخل گنبد مطالب و اشعابه خط نستعلیق نوشته اند آرامگاه دارای محوطه ای کوچک با تعدادی درخت نارنج می باشد .

جاذبه های گردشگری - تاريخی شیراز - 1


باغ نارنجستان قوام
نارنجستان قوام متعلق به خاندان قوام الملک بوده است . عمارت نارنجستان بعنوان دیوانخانه و محل مراجعات رعیت ها و دیگر مردم و همچنین محل تشکیل جلسه های عمومی و نشست های بزرگان و اشراف در زمان قاجاریه مورد استفاده قرار می گرفته است. این بنا دو متر از کف حیاط بلند تر است و آجر بعنوان مصالح اصلی بکار برده شده است.سقف بنا با نقاشیهای زیبا با رنگهای گرم و طرحهای متنوع پوشیده شده است .ابراهیم خان قوام الملک در سال 1345 خورشیدی این بنای با ارزش و زیبا را به دانشگاه شیراز اهدا کرد و امروزه به موزه نارنجستان که وابسته به دانشکده هنر معماری است تبدیل شده و برای بازدید عموم آزاد می باشد.
           
باغ جهان نما
باغ جهان نما در شرق خیابان قرآن قرار دارد . دیوار آجری و محکم آن مربوط به دوره زندیه است با وجود کج شدن همچنان پا برجا ایستاده است . این باغ باصفا از باغهای قدیمی شیراز است که در زمان زندیه عمارتی دو طبقه به سبک کلاه فرنگی در آن ساخته شده است .در وسط باغ حوضهای سنگی زیبائی بچشم می خورد که در گذشته از آب رکن آباد پر می شده است . این باغ قابل بازدید برای عموم می باشد .
           
باغ دلگشا
كه نزدیك آرامگاه سعدی قرار دارد، در دوره تیمور از باغ های مهم و تفریحی شیراز بود. قدمت این باغ به دوره ساسانی نسبت داده شده و ساختمان موجود در آن ، متعلق به دوره قاجاریه است. این باغ در اردیبهشت – فصل چیدن بهار نارنج – بسته است.
           
باغ عفیف آباد
با وسعتی حدود 127000 متر مربع از زیباترین باغ های تاریخی شیراز است. این باغ در دوره صفویه از باغ های مهم و گردشگاه پادشاهان بود. در میان این باغ كه "گلشن" نیز نامیده می شود، عمارتی دو طبقه، آب نماها و زیرزمین وجود دارد.
           
باغ ارم
كه بنا و سردر آن از دوره قاجاریه به جای مانده، زیباترین باغ شیراز است. گل های زینتی و گونه های متنوع گیاهی موجود در این باغ ، آن را به باغ گیاه شناسی دانشگاه شیراز بدل ساخته است. باغ تخت در شمال شهر شیراز و در دامنه كوه بابا كوهی قرار دارد. در این باغ عمارتی به همت "اتابك قراچه داغ " در سال 480هـ . ق بنا شد. در زمان آقا محمدخان قاجار نیز بنای جدیدی در این باغ ساخته شد. در این باغ تاریخی، اكنون پادگان نظامی مستقر است. سایر باغ های شیراز در غرب شهر در منطقه قصر دشت قرار دارد و حدود 50 كیلومتر از سطح شهر را در برگرفته است. رودخانه اعظم ، نهرمعالی آباد و قنات های متعدد، این باغ ها را مشروب می كند.
           
چاه مرتاض علی
بالای كوه هفت تن در سلسله جبال" چهل مقام"، در شمال شهر شیراز و در شرق گنبد عضد ( گهواره دید)، چاهی به ژرفای سه متر با دو آب انبار و ساختمانی شامل چند اتاق وجود دارد كه محل ریاضت و عبادت صوفیه و عرفا بود.
           
قصر ابونصر (تخت ابونصر)
در 6 كیلومتری شرق شیراز بر بالای یك تپه بقایای بناها و یك حصار سنگی دیوارهای آجری ساختمانهای خشتی وآستانه های سنگی فرو افتاده دیده می شود.

عمارت باغ ایلخانی
باغ ایلخانی از بناهای محمد قلی خان , ایلخان قشقایی است كه در محله میدان شاه واقع شده است. این باغ یكی از فضاهای سبز دوره قاجاریه است كه ساختمان كهنسال وعمارت قدیمی و دیدنی دارد . در محوطه این باغ یك عمارت كلاه فرنگی وجود دارد.
عمارت باغ نشاط
این بنا در ضلع شمالی پل عباسی و در میان فضایی سبز و گسترده قرار گرفته و مقر حكومت لار پس از دوران صفویه بوده است . مساحت قصر این باغ 35×135 متر است . این بنا كه از ساختمانهای زیبا و بسیار دیدنی عصر صفویه است و هم اكنون از نظر حفظ و نگهداری در وضعی نامطلوب قرار دارد.
           
عمارت كلاه فرنگی باغ نظر
این باغ با انبوه درختان سر به فلك كشیده سرو و نارنج در سال های پیش از سلطنت كریمخان زند احداث شده است. كریمخان عمارت كلاه فرنگی, ارگ, دبوانخانه و بعضی از ساختمانهای دیگر را در آن محوطه بنا كرد. در دوره قاجار نیز حسین علی میرزای فرمانفرما عمارتی در نزدیكی عمارت خورشید احداث كرد. در وسط باغ نظر كه به باغ موزه نیز مشهور است عمارت هشت ضلعی بسیار زیبایی ساخته شده كه به كلاه فرنگی مشهور است .
           
قبر مادر نادر شاه
در ضلع شرقی قلعه اژدها پیكر و بر یك سطح مرتفع مشرف به شهر ,بقایایی از قلعه ای تاریخی به جا مانده كه به قبر مادر نادر شاه مشهور است. دیوارهای خارجی ساختمان مربع شكل و به ابعاد 5/4×5/4 متر است .ارتفاع این ساختمان 9 متر می باشد

مدرسه خان
بنای تاریخی مدرسه خان در شهر شیراز قرار گرفته است . این بنای تاریخی مدرسه ای وسیع و دلباز است كه در دوران سلطنت شاه عباس كبیر به وسیله الله وردیخان والی فارس و فرزند او امامقلی خان ساخته شده است
           
عمارت دیوانخانه
در نزدیكی ارگ كریمخانی‌, عمارتی وجود دارد كه در گذشته عمارت دیوانخانه كریمخان زند بود و هم اكنون تنها عمارت سابق آن در قسمت شمالی باقی مانده است. این عمارت شامل یك تالار وسیع با سقفی بلند است كه در گذشته دو ستون مرمر در جلو آن قرار داشت, اما آغا محمد خان قاجار آن دو ستون را به تهدان برد و به جای آنها دو ستون چوبی نصب كرد.

باغ چهل تن
در مساحتی كوتاه از شمال حافظیه , محوطه ای مشجر وبا صفا وجود دارد كه دارای چهل سنگ مزار هم اندازه است .قدمت این باغ به عهد كریم خان زند می رسد و گورهای داخل محوطه باغ نیز به نیمه دوه قرن 13 هجری مربوط اسـت.
باغ هفت تن
كمی بالاتر از باغ چهل تن, محوطه پر درخت دیگری به نام هفت تن با ایوان و بنای زیبایی وجود دارد. آرامگاه شاه شجاع شهریار آل مظفر , ممدوح و خواجه حافظ و متوفی به سال 776 هجری در این باغ قرار دارد.
           
باغ تخت
این باغ درشمال شهر شیراز در دامنه كوه بابا كوهی قرار گرفته است. اساس اولیه بنا در سال 480 هجری به همت اتابك قراچه گذارده شد و به نام تخت قراچه موسوم است. در زمان آقا محمد خان قاجار (1260هجری) محوطه و بنای جدیدی احداث كردند كه به تخت قاجار معروف است. در حال حاضر این باغ قسمتی از یك پادگان نظامی است.
قلعه اژدها پیكر
این قلعه روی یك سطح مرتفع در غرب شهر شیراز قرار گرفته است و طول و عرض آن به تر تیب 700 متر و 170 متر است .قلعه از سه بخش دیوار سنگی , حاطی , قلعه بالایی و میانی تشكیل شده است و قدمت آن با توجه به یافته های موجود به دوره پیش از اسلام میرسد. قلعه تا یك قرن پیش مسكونی بوده است و در زمان سلطنت رضا شاه بمباران شد.
           
قلعه ككها
در 6 كیلومتری شرق دشت رزم جاوید ,‌دره ای به نام تنگ سام وجود دارد كه قلعه ككا یكی از آثار باستانی مهم آن است. این قلعه در 8 كیلومتری شمال روستای كوهستانی كلگه شیراز و در حصار تنگه های عنا و سه جك قرار دارد .قلعه یاد شده را از اقلاع اسماعیلیه می دانند و قدمت آن به قرن ششم هجری می رسد.

حمام باغ نشاط
درضلع شمالی باغ نشاط , حمام قصر كه احتمالا“ همزمان با آن بنا شده است قرار دارد.نقاشی های دیوارهای آن با ظرافتی خاص ترسیم شده اند و اینك نیازمند باز سازی و مرمت می باشند .

آتشكده صمیكان
این آتشگاه در 140 كیلومتری جنوب شیراز و در مسیر جاده ای متعلق به عهد ساسانیان قرار داشته و متعلق به همان دوره است

ملاصدرای شیرازی

معرفی شخصيت:
محمد بن ابراهيم قوامی شيرازی ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال 980 قمری  در شیراز ديده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهيم قوامی مردی پرهيزگار، ديندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود. در زمان حيات ملاصدرا شيراز دارای حكومت مستقلی بود و حكمرانی آن به برادر شاه واگذار گرديد كه،‌ پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مي رفت و به نظر می رسيد تنها موهبتی كه خداوند به او ارزانی نداشته است، داشتن فرزند می باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهای اين مرد پاك و زاهد را بيجواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزاني كرد كه او را محمد ملقب به صدرالدين نام نهاد؛ به آن اميد كه عالی ترين شخصيت مذهبی گردد. در دوران جوانی، صدرالمتالهين جوان با شيخ بهايی آشنا گرديد كه سنگ بنای شخصيت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط اين دانشمند جهانديده كم نظير بنا نهاده شد و تكميل اين بنای معنوی را استاد ديگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دينی و الهی و معارف حقيقی و اصول يقينی سيد امير محمد باقر بن شمس الدين مشهور به ميرداماد عهده دار گشت. از شاگردان او ميتوان به حاج ملاهادی سبزه زاری و ملامحسن فيض كاشانی اشاره كرد.

شرايط اجتماعی:
صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشی بود كه به جرم آزادگی روح و فكر مجبور شد تا از پايتخت و پايتخت نشينان روی گرداند. وی در مقدمه كتاب اسفار دلايل بيزاری خود را از جاهلان فرزانه نمای زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهك (روستايی دورافتاده در سی كيلومتری شهر مقدس قم) بيان داشته است. پس از بازگشت به شيراز شهرت صدرای شيرازی عالمگير شده بود و طالبان حكمت از نواحی و اطراف برای درك فيض به حضورش ميشتافتند. او خود در مقدمه اسفار می گويد : «..... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم همچون آبشاری خروشان فرود آمد و چون دريايی پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرار گرفت.

شخصيت فلسفی:
در زمان حيات ملاصدرا يعنی در اواخر قرن دهم و شروع قرن يازدهم هجری كلام و فلسفه از علوم رايج و محبوب آن زمان به شمار ميرفتند. دليل عمده گسترش اين علم نسبت به ساير علوم آن زمان مانند : فقه، ‌ادبيات عرب، ‌رياضی، ‌نجوم و طب و ديگر علوم و همچنين هنرهای رايج آن زمان مانند : خط، معماری و كتيبه را ميتوان در شرايط اجتماعی آن دوران كه خود زاييده شرايط سياسی حاكم بر كشور بود جستجو نمود. عدم وابستگی و استقرار و مركزيت حكومت وقت امنيت و آزادی خاصی را حكمفرما ساخته بود كه شكوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پي داشت.
صدرالدين محمد در علوم متعارف زمان و بويژه در فلسفه اشراق و مكتب مشاء‌ و كلام و عرفان و تفسير قرآن مهارت يافت. او آثار فلسفي متفكرانی چون سقراط و فلاسفه هم عصر او، افلاطون، ‌ارسطو و شاگردانش و همچنين دانشمندانی چون ابن سينا و خواجه نصرالدين طوسي را دقيقا بررسي نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسايل مبهم مكاتب را بخوبی دانست. او اگر چه از مكتب اشراق بهره ها برد ولي هرگز تسليم عقايد آنان نشد و گرچه شاگرد مكتب مشا گرديد، ليكن هرگز مقيد به اين روش نشد. ملاصدرا پايه گذار حكمت متعاليه می باشد كه حاوی ژرف ترين پاسخ ها به مسائل فلسفی است. ملاصدرا علاوه بر سالك و رهرو در عرفان بعنوان موفق ترين سالكين در فلسفه می باشد كه با طی كردن مراحل مختلف گنجينه با ارزشی را برای ساخت قلعه ای از دانش كشف نمود كه با نور جاوداني حقيقت می درخشد.

شخصيت عرفانی:
من وقتی ديدم زمانه با من سر دشمنی دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعله های آتش جهالت و گمراهی برافروخته تر و بدحالی و نامردی فراگيرتر می شود ناچار روی از فرزندان دنيا برتافتم و دامن از معركه بيرون كشيدم و از دنيای خمودی و جمود و ناسپاسی به گوشه ای پناه بردم و در انزوای گمنامی و شكسته حالی پنهان شدم. دل از آرزوها بريدم و همراه شكسته دلان بر ادای واجبات كمر بستم. با گمنامی و شكسته حالی به گوشه ای خزيدم. دل از آرزوها بريدم و با خاطری شكسته به ادای واجبات كمر بستم و كوتاهيهای گذشته را در برابر خداي بزرگ به تلافی برخاستم. نه درسی گفتم و نه كتابی تاليف نمودم. زيرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشكالات و شبهات و .... نيازمند تصفيه روح و انديشه و تهذيب خيال از نابسامانی و اختلال، پايداری اوضاع و احوال و آسايش خاطر از كدورت و ملال است و با اين همه رنج و ملالی كه گوش می شنود و چشم می بيند چگونه چنين فراغتی ممكن است... ناچار از آميزش و همراهی با مردم دل كندم و از انس با آنان مايوس گشتم تا آنجا كه دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بي اعتنا شدم. آنگاه روی فطرت به سوی سبب ساز حقيقی نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر اين حال گذرانده ام. سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت رياضت نورالهی در درون جانم تابيدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت. انوار ملكوتی بر آن افاضه شد و اسرار نهانی جبروت بر وی گشود و در پی آن به اسراری دست يافتم كه در گذشته نمیدانستم و رمزهايی برايم كشف شد كه به آن گونه از طريق برهان نيافته بودم و هر چه از اسرارالهی و حقايق ربوبی و وديعه های عرشی و رمز راز صمدی را با كمك عقل و برهان می دانستم با شهود و عيان روشنتر يافتم. در اينجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت يافت و نسيم انوار حق صبح و عصر و شب و روز بر آن وزيد و آنچنان به حق نزديك شد كه همواره با او به مناجات نشست.

آثار:
• الحكمه العرشيه
• الحكمه المتعاليه في الاسفار العظيمه الاربعه
• المعه المشرقيه في الفنون المنطقيه
• المبدا و المعاد
• المشاعر
• المظاهر الالهيه في الاسفار علوم الكامليه
• الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه
• التصور و التصديق
• الوريده القلبيه في معارفه الربوبيه
• اسرار الايات و الانوار البينات
• ديوان اشعار
• حدوث العالم
• اكسير العارفين في المعارفه طريق الحق و اليقين
• اعجاز النعمين
• كسرالاصنام الاجاهليه في ذم المتصوفين
• مفاتيح الغيب
• متشابهات القرآن
• رساله سه اصل و ...

وفات:
حكيم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پای پياده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشيد و در آخر نيز سر بر اين راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم يا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه.ق در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت، و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثری از قبر او نيست اما عطر دلنشين حكمت متعاليه از مركب نوشته هايش همواره مشام جان را مي نوازد.

قطب الدین شیرازی

احوال و آثار علامه قطب‌الدين شيرازي
علامه قطب‌الدين شيرازي ستاره‌اي درخشان در آسمان پُرستاره ايران است؛ نابغه‌اي كه در حكمت، علم و هنر از سرآمدان دوران خود محسوب مي‌شود. او فرزند مولانا ضياءالدين مسعودبن مصلح كازروني طبيب معروف و از مشايخ صوفيه در سال 634 هجري قمري در شيراز و به روايتي در دوتنگ كازرون پا به عرصه هستي نهاد.
قطب‌الدين علاوه بر شاگردي در نزد پدر از محضر بزرگاني چون كمال‌‌الدين ابوالخير بن مصلح كازروني، شمس‌الدين محمد بن احمدالحكيم الكيشي، شرف‌الدين زكي بوشكاني، خواجه نصير‌الدين طوسي، نجم‌الدين كاتبي، علامه قطب‌الدين مؤيدالدين عرضي و كمال كوفي بهره فراواني يافت تا آنجا كه علاوه بر طب، بر علوم ديگري چون رياضي، فلسفه، علوم ادبي و ديني، موسيقي، نواختن رباب و سرودن شعر، بازي شطرنج و فنون شعبده‌ به چيرگي شگفت‌انگيزي دست يازيد. او مدتي در شهرهاي سيواس و ملطيه به شغل قضاوت اشتغال يافت و در زماني ديگر از طرف تكودار، ايلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابك پهلوان به مصر نزد ملك قلادون الفي اعزام شد.
تأليفات علامه قطب‌الدين شيرازي :
1
ـ نهايةالادراك في درايه الافلاك
رساله‌اي است به زبان عربي كه در حوزه علم هيئت و نجوم نگاشته، اين رساله داراي چهار مقاله است كه عبارتند از: مقدمات، هيئت اجرام، زمين و مقادير اجرام. اين كتاب علاوه بر ارائه مطالب جديدي درباره زمين‌شناسي، هواشناسي، مكانيك و نور، شامل مباحثي درباره نظرات كيهاني ابن هيثم و ابوبكر محمد بن احمد خرقي است.
2
ـ التحفه‌الشاهيه
اين رساله نيز چون رساله «نهاية‌الادراك» در حوزة هيئت و نجوم است كه به زبان عربي تأليف گشته است.
3
ـ‌ اختيارات مظفري
رساله‌اي است در باب هيئت و نجوم كه به زبان فارسي نگاشته شده است
4
ـ رساله في حركه الدحرجه في النسبه بين‌المستوي و المنحني
رساله‌اي است منسوب به قطب‌الدين شيرازي در باب هيئت و رياضي
5
ـ ترجمه «اصول اقليدس» خواجه نصيرالدين طوسي
اين كتاب ترجمه «اصول اقليدوس» خواجه نصير است در باب هندسه كه توسط قطب‌الدين از زبان عربي به فارسي برگردانده شده است.
6
ـ شرح حكمه‌الاشراق
شرحي است بر رساله «حكمه‌الاشراق» تأليف فيلسوف و انديشمند بزرگ ايران، شهاب‌الدين سهروردي.
7
ـ شرح مفتاح‌العلوم سكاكي (مفتاح المفتاح)
8
ـ «التحفه السعديه» شرحي است بر كتاب «قانون»‌ ابن سينا
9
ـ شرح كتاب «مختصرالاصول» ابن حاجب در باب فقه
10
ـ رساله در تحقيق عالم مثال ـ حاوي اطلاعاتي درباره عالم مثال، تحقق معاد جسماني و كيفيت تجسه اعمال آخرت
11
ـ‌ رسالة« فعلت فلاتلم» ـ‌ در باب هيئت
12
ـ شرح كتاب «روضه‌الناظر» از تأليفات خواجه نصيرالدين طوسي
13
ـ اجوبه‌المسائل ـ در باب طرح چند پرش و ابهام فلسفي
14
ـ‌ درة‌التاج لغره الدباج
يكي از مهمترين آثار علامه قطب‌الدين مي باشد كه دانشنامه‌اي است فلسفي به معناي «علم‌العلوم». كتاب درةالتاج (705-693) پس از «شفا»ي ابن سينا مهمترين كتاب جامعي است كه در علوم فلسفي تأليف شده است و بطور كلي دوازده رشته از علوم و از آن جمله موسيقي را در برمي‌گيرد. علامه قطب‌الدين رسالات و تأليفات ديگري نيز دارد كه در منسوب كردن برخي از اين آثار به علامه در نظر مورخان جاي شبهه و ابهام است و از آن ميان مي توان به رسالات زير اشاره نمود:
حاشيه بر كتاب« الكشاف عن الحقايق التنزيل» زمخشري ، فتح المنان في تفسير القرآن ، خريدة العجايب ، رساله في بيان الحاجه الي الطب و آداب الاطباء و وصايائهم ، شرح كتاب «نجات» ابن سينا ، شرح« اشارات » ابن سينا ، مشكلات التفاسير يا مشكلات القرآن ، مشكل الاعراب ، شرح الاسرار سهروردي ، التبصره في الهيئه وغيره.
علامه پس از 70 سال تلاش خستگي ناپذير در 17 رمضان 710 هجري روي در نقاب خاك بر كشيد.

سیبویه


ابوبشر عمرو بن عثمان معروف به سیبویه از دانشمندان ایرانی صرف و نحو زبان عربی است که آرامگاهش در شهر شیراز است. معنی نام او «منسوب به سیب» است. بسیاری از نام‌های ایرانی پیش از اسلام و اوایل دوره اسلامی به پسوند نسبی -ویه ختم می‌شد همچون «دادویه»، «زادویه» و غیره. عربها و به تبع آنها غربیان نام سیبویه را به صورت سیبَوَیهی تلفظ می‌کنند. سیبویه، نامش عمروبن عثمان بن قنبر و کنیه اش ابوالبشر و از بردگان بنی حارث بن کعب بود. فیروزآبادی مؤلف قاموس درباره معنای نام او می‌گوید: (سیبویه یعنی بوی سیب)
ابوبشر سیبویه فرزند عمرو بن عثمان (۱۴۰ هـ / ۷۶۰ م-۱۸۰ هـ / ۷۹۶ م)، مشهور به سیبویه. نام کامل وی: ( أبو بشر عمرو بن عثمان بن قنبر البصری ). وی از موالی بنی الحارث بن کعب و سپس از موالی آل الربیع بن زیاد الحراثی بود.
سیبویه در بیضای فارس تولد یافت و در بصره نشو و نما کرد. پس از آن که در نحو استادی بی همتا شد به نزد یحیی بن خالد برمکی به بغداد رفت.وی علاوه بر این‌که از خلیل درس می‌گرفت نزد استادان دیگری مانند عیسی بن عمر و یونس به شاگردی نشست و لغت را هم از ابو خطاب اخفش فرا گرفت. آنگاه به تألیف کتابی در نحو پرداخت که ابن ندیم درباره آن می‌نویسد: (نه پیش از وی کسی مانند آن را تألیف نموده و نه بعد از او کسی تألیف خواهد کرد).
سیبویه به سال (۱۴۰) هجری قمری در شهر بیضا در شهرستان سپیدان امروزی از توابع فارس زاده شد, در سن ۱۴ سالگی برای تحصیل علم رهسپار بصره شد، چنانکه در آن دوران بغداد مرکز علم ودانش بود. ودر آنجا یکی از برجسته‌ترین علماء علم اللغة گردید. وی از علمای اعظم نحو و علوم عرب و از فلاسفه بنام است، «الکتاب» اوّلین کتاب حاوی صرف و نحو و از منابع و مأخذ قابل اطمینان است. ایشان نزد یکی از بزرگ‌ترین استادان علوم صرف ونحو در آن دوران خلیل فراهیدی کسب علم نموده‌است.
اهمیت تاریخی سیبویه از آن جهت است که نخستین فردی بود که برای زبان عربی صرف و نحو (گرامر) نوشت و صداها را در این زبان مشخص ساخت. بنابراین، علامات ضمه، فتحه، کسره و تنوین‌ها اختراع و کار سیبویه ایرانی است. وی با این عمل عنوان «سیبویه نحوی» را به خود اختصاص داد. بدون کاری که سیبویه کرد و در آن زمان یک شاهکار بود، پیشرفت زبان عربی میسر نبود و استحکام این زبان به این صورت باقی نمی‌ماند. به این ترتیب، این ایرانیان بودند که برای اعراب دستور زبان (صرف و نحو) نوشتند. طبق نوشته روزنگارهای بین‌المللی، «سیبویه Sibavayh» زبان شناس معروف ایرانی در نخستین هفته ژانویه سال ۷۹۳ میلادی در شیراز درگذشت. بنا به روایتی، وی در سال ۱۸۰، در سن چهل سالگی درگذشت و در گورستان باهلیه مدفون شد. اینک بر قبر او سنگ سیاهی است که در دکانی در دروازه کازرون قرار دارد و به سنگ سیاه معروف است.  عده‌ای بر این باورند که اگر سیبویه ایرانی برای زبان عرب صرف و نحو (گرامر) ننوشته بود این زبان در نوشتار همانند لهجه (گویش) یکنواخت بودن خود را از دست می‌داد. سیبویه هنگام که عزم سفر به خراسان نموده بودن در عرض راه بیمار می‌شود، ودر سال (۱۸۰هـ/ ۷۹۶م) در عمر ۴۰ سالگی در شهر شیراز دار فانی را وداع گفته وبه جوار رحمت حق پیوست است.

ابن مقفع

بزرگمرد ایرانی ، روزبه پسر دادویه معروف به ابومحمد عبدالله ابن مقفع (کشته شده در سال ۱۴۲ قمری / ۷۶۰ میلادی) نویسنده و مترجم ایرانی و ساکن بصره بود. کنیت وی: (أبی محمد) بود .
ابو محمد عبد اللّه ابن المقفّع (106- 142 ق) نویسنده و مترجم آثار پهلوی به عربی است. ابن مقفع تا زمانی که اسلام نیاورده بود. همچنان به روزبه نامور بود و ابو عمرو کنیه داشت. پس از تشرف به اسلام، نام عبد اللّه و کنیه ابو محمد برگزید. ولادتش در حدود 106 ق،  در جورد گور (فیروز آباد فارس) رخ داده است. در کودکی با پدر به بصره رفت و چنان با «تازی شیوا» و «شیوایی تازی» آشنا و مأنوس شد و آموزش دید که خود در رده شیوایان زبان تازی جای گرفت. ابن مقفع هم با امویان و هم با عباسیان ارتباط داشته و در هر دو روزگار به دبیری پرداخته است. نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بوده، هر چند که گاه، داذویه به داذبه تحریف شده است. ابن ندیم نام اسلامی پدر او را مبارک ذکر کرده که گویی ترجمه عربی روزبه است، اما زبیدی در تاج العروس او را داذ جشنش (داد گشنسب) خوانده، با این همه منیوی معتقد است که نام عبد اللّه، پیش از مسلمان شدن، داذبه بوده که به روزبه تصحیف گشته است. داذویه که از اعیان و اصیل زادگان فارس بود، زمانی که حجاج بن یوسف بر عراق حکم می‏راند، از جانب وی مأمور خراج فارس شد، اما در کار اموال، ناروایی کرد و حجاج او را چندان شکنجه داد تا دستش مقفع (ناقص و ترنجیده) گشت. کلمه «مقفع» لقبی برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. پدر او یعنی دادویه از مردم شهر گور (فیروزآباد) پارس بود که در شهر بصره نشیمن گزیده بود .پوردادویه نخستین کس از خاندان خود بود که مسلمان شد و پس از آن توانست پیشهٔ دبیری امور کرمان را برای استاندار پارس و کرمان یعنی عیسی بن علی، عموی منصور خلیفه عباسی بر عهده گیرد. ابن مقفع سرانجام به دستور ابوجعفر المنصور، خلیفه عباسی، در سن ۳۶ سالگی به اتهام زندقه در بغداد توسط وحشیان عرب سوزانده و کشته شد. بعضی ادعا می‌کنند که ابن مقفع فقط ظاهراً مسلمان شده بوده‌است و در واقع زرتشتی بوده. بعضی نیز ادعا می‌کنند که عقاید زندیقی داشته‌است. از مهدی خلیفه نقل است (به مضمون) که «کتابی در زندقه ندیدم که با ابن مقفع ارتباطی نداشته باشد».
روزبه کتاب‌های زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد می‌توان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آیین‌نامه، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) و سخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد. نثر عربی ابن مقفع بسیار شیوا بوده و نثر وی سرمشق سخندانان و نویسندگان عربی‌نوِیس و عربی زبان بوده‌است. ترجمه‌های او از بهترین آثار ادبی و اخلاقی زبان عربی شمرده می‌شوند.
روزبه نخستین کسی است که رسماً آثاری به نثر عربی نوشت.آثار وی در بعضی دانشگاه‌های جهان، از جمله دانشگاه‌های کشورهای عرب مانند دانشگاه قاهره، به عنوان نمونه‌های خوب و شیوایی از نثر عربی بررسی می‌شوند. آثار وی عبارتند از: کلیلة و دمنه، الأدب الکبیر، الأدب الصغیر و المنطق, سیرالملوک (ترجمه عربی خداینامه), نامهٔ تنسر, عجائب سجستان (ترجمهٔ ریکیهای سگستان) که عمدتا از فارسی میانه به عربی ترجمه کرده است.
سیمای فرهنگی ابن مقفع با همه آوازه‌مندی، در هاله‌ای از ابهام است. ظاهرا نمی‏توان گفت او مسلمان نبوده، اما از دیگر سوی نیز نمی‏توان چهره دین ورزی مصمّم از وی به نمایش گذاشت.اما به هر حال  به عکس اعراب و دینشان از  فضیلتهای اخلاقی  فراوانی بهره مند بوده است. انسان دوستی، اخلاق، آداب دانی، خوش زبانی و زیبارویی همه در زندگی کاملا مرفه او جمع آمده بود. ابن مقفع مردی آزاده و آزاده اندیش بود. فضایل اخلاقی و ارزشهای شخصی او در حدی بوده که کار پژوهشگران را دشوار ساخته است و باعث شده آنان درباره وی به اختلاف دچار گشته و او را در دو قطب متضاد، دین‌داری کامل و الحاد مطلق جای دهند. زندگی اخلاقی او و وقار و احتشام عباداتش آنچنان است که محققاً مسلمان به دشواری می‏تواند وی را از دین خویش خارج بداند. با این همه تهی بودن آثار او از دفاع مستقیم از اسلام و شریعت، شوخ چشمی‏های گاه به گاه او و به خصوص هم نشینی با متهمان به زندقه، باعث می‏شود که گروهی دیگر به زندیق بودن او حکم کنند. شاید پس از ترجمانی و زباندانی و ادبیّت، بحث انگیزترین موضوع پیرامون ابن مقفع، طرح «زندقه» در مورد اوست. وی همچنین از بزرگترین راهبران «نهضت ترجمانی» در سده‌های نخستین اسلامی است و از این حیث تأثیری ژرف و بی‏مانند بر تمدن مسلمانان نهاده است.

منصور حلاج

ابوالمغیث عبدالله بن احمد بن ابی طاهر مشهور به حسین بن منصور حلاج، در ۲۴۴ هجری به دنیا آمد. او از عارفان ایران در سدهٔ سوم و دهه اول قرن چهارم هجری است. او از مردم روستای «تور» در شمال شرق بیضای فارس بود. سهل بن عبدالله تستری، عمرو بن عثمان مکی و جنید بغدادی از استادان او بودند. او که از مهم‌ترین صوفیان دوران خود بود در حالت سکر عرفانی به گفتن «انا الحق» پرداخت و متشرعین او را به جرم «کفرگویی» ابتدا به قرمطی بودن متهم کردند و پس از هشت سال با کمک صوفیانی از سایر گروه‌های صوفیه او را اعدام نمودند. او سنگسار شد ولی جان نسپرد و به گفتن اذکار مشغول بود سپس مثله کردند ولی باز هم ذکر می‌گفت تا زبانش بریدند و آسمان بگرفت و آب دجله بالا آمد. بنابر وصیت‌اش خاکسترش را در رود ریختند تا رود آرام شد. از او کرامات بسیار نقل شده‌است. از حلاج کتابهای فراوان نقل شده‌است از جمله: «طاسین الازل و الجوهر الاکبر»، «طواسین»، «الهیاکل»، «الکبریت الاحمر»، «نورالاصل»، «جسم الاکبر»، «جسم الاصغر»، و «بستان المعرفة». دیوان اشعاری نیز از او به زبان عربی به جای مانده که در اروپا و ایران به چاپ رسیده‌است.
بیشتر شاعران پس از او از یک بیت تا یک فصل از دیوان خود را به او اختصاص داده‌اند. فصلی از کتاب تذکرة الاولیا عطار به او اختصاص دارد. حافظ بزرگ درباره او می‌گوید:
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند                   جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
همچنین از ابوسعید ابوالخیر:
روزی که انالحق به زبان می‌آورد                    منصور کجا بود خدا بود خدا
همچنین سنایی، مولوی، عراقی، مغربی، محمود شبستری، قاسم انوار و شاه نعمت الله ولی درباره او بیت‌هایی سروده‌اند

محمد رضا درویشی


محمدرضا درویشی. (زادهٔ ۲۵ مهر ۱۳۳۴) در شیراز. آهنگ‌ساز، پژوهشگر موسیقی و مؤلف دایرةالمعارف سازهای ایران است وی در سال 1357 در رشته آهنگسازی از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ‌التحصیل شد. او علاوه بر آهنگسازی، از بیست سال پیش پژوهش در موسیقی نواحی مختلف را با سفر به شهرها و روستاهای ایران آغاز کرده است
موسیقی کلیدر که بر اساس رمان کلیدر محمود دولت آبادی ساخته شده‌است، یکی از شاهکارهای درویشی است.این قطعه بر اساس فواصل نوا نوشته شده و در جاهایی مدلاسیون‌هایی به شور، دشتی، بیات و... اتفاق می‌افتد؛ اما بخش آغاز و پایان در پرده‌های نوا نوشته شده‌است. سوییت کلیدر دارای موومان‌های هشتگانه با عناوین سوگنامهٔ دشت نیشابور، پگاه نیشابور، درو زمین دیمی سوزن ده، پشت دروازهٔ بیهق، رویارویی سیدشرضا تربتی با گل‌محمد، وداع گل‌محمد، نعش کشتگان و خاتمه است درویشی درباره این قطعه می‌گوید:
«کلیدر یکی از تلخ‌ترین و سیاه‌ترین کارهایی است که در زندگی هنری خود نوشته‌ام. در خود رمان هم چنین است که هرچه داستان جلوتر می‌رود، نسبت‌های بیشتری با تاریکی پیدا می‌کند. نوشتن این قطعه مثل سیاه‌چاله‌ای بود که هر چه در آن جلوتر می‌رفتم، تلخ‌تر می‌شد. من تاکنون قطعه‌ای به این تلخی ننوشته‌ام. این موسیقی برایم عزیز است و آن را با همهٔ جانم نوشته‌ام»
آثار درویشی :* کیسهٔ برنج (محمدعلی طالبی)، اردیبهشت ۱۳۷۵ * تخته سیاه (سمیرا مخملباف)، ۱۳۷۸ * روزی که زن شدم (مرضیه مشکینی)، ۱۳۷۹ * سفر قندهار (محسن مخملباف)، ۱۳۷۹ * اسامه (صدیق برمک)، ۱۳۸۳ * شهرآشوب (یدالله صمدی)، 1384 - آلبوم‌های «گنبد میناً و»جان عشاق" حاصل همکاری وی با پرویز مشکاتیان است.
کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن  (بمانی)
کاندید تندیس زرین بهترین موسیقی متن (قطعه ناتمام)
دومین موسیقی سال (سفر قندهار)
بهترین موسیقی سال (بمانی)
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن (شهرآشوب)
کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن  (باد و مه)

علی اکبر شیدا

علی اکبر بیات شیرازی ملقب به (مسرور علی شاه)فرزند شاه ولی مردی شاعر،خوشنویس و موسیقیدان بود که در شیراز متولد شده و در خانقاه صفی علیشاه در تهران در گذشت.در مسلک درویشی طریقه نعمت اللهی اختیار کرده بود و در حلقه مریدان صفا علی ظهیرالدوله از مرحوم صفی علیشاه پیروی می کرد.علی اکبر شیدا یگانه شاعر تصنیف سازی است که قبل از عارف قزوینی می زیسته و عارف هم او را بر خود مقدم دانسته و در واقع شیدا راه گشا و راهنمای عارف در تصنیف سازی بود و به عبارتی تاریخ تصنیف سازی و ترانه سرائی در ایران با شیدا آغاز می شود.چه تصنیفهای پیش از او،هرگز شکل تصنیفهای او را نداشته و با شعر و موسیقی تا این حد همگام نبوده است.او مختصر سه تاری میزد و خط نستعلیق را هم خوش مینوشت و آهنگها و اشعارش بسیار مطلوب و دلنشین است و تصنیفهائی که ساخته،پس از گذشت زمان هنوز جزو آثار دلنشین و جاودانه موسیقی ایران به شمار می آیند.علاقه و اعتقاد او به طریقت درویشی و خانقاه به حدی بود که تصنیفی زیبا در مایه سه گاه به نام «مولود نبی»ساخت و یکی از بهترین آثار هنری او به شمار می رود.برخی ترانه های او داستانی دارد و در وصف معشوقی سروده است.از مشهورترین تصنیفهای او (ای ساقیا)در ابوعطا و(چشم بی سرمه) در شور و (دوش دوش ) در افشاری است.شيدا در سال ۱۲۵۹ در شيراز متولد و درسال ۱۳۲۴ هجري قمري در گذشت.شيدا بیش از ۶۰ اثر دارد كه با همكاري اركستر گلها و گروه شيدا و به خوانندگاني چون مرضيه الهه نادر گلچين پريسا سيمابينا سيمامافيها پوران و...اجرا و بازخواني شده است.يكي از اولين ترانه شيدا ترانه مكن اي دوست مكن در دستگاه سه گاه ميباشد اين اجرا توسط بانو مرضيه صورت گرفته است.